آخرین به‌روزرسانی:

داد و ستد کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله

فعل لازم فعل متعدی
فونتیک فارسی / daadosetad kardan /

to transact, to deal, to trade, to carry on business, to do business, to traffic, to merchandise, to barter, to negotiate

بده و بستان کردن، معامله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

ما سال‌ها با این شرکت دادوستد کرده‌ایم.

we have had dealings with this company for several years

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت داد و ستد کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داد و ستد کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داد و ستد کردن

لغات نزدیک داد و ستد کردن

پیشنهاد بهبود معانی